در گذشته رسم عروسي ثابت بوده يعني همه به يك منوال
عروسي را برپا مي كردند ولي در حال حاضر هر كس بنا به ميل و بضاعت خود
مراسم را برپا مي كند و به همين خاطر نمي توان مراسم فعلي را توضيح داد.
ازداواج در قديم بيشتر بين افراد فاميل صورت مي گرفت و درختر و پسر هيچ نقشي در انتخاب همسر آينده خود نداشتند چون خانواده ها بجاي آنها تصميم مي گرفتند بعضي ها از همان خورد سالي به اسم همديگر مي شدند.
مراسم عقد بسيار رسمي و تشريفاتي برگزار مي شد يك روز فبل از عقد يك زن را به دنبال زنان ده براي دعوت به عروسي مي فرستادند كه به زن گردون مشهور بود.
يك مرد ديگر هم به دنبال ديگر مردان فرستاده مي شد ولي اقوام نزديك توسط فاميل عروس و داماد هم دعوت مي شدند
شب قاضي و دو شاهد به همراه پدر داماد به خانه عروس مي رفتند و كسب اجازه از پدر عروس مي كردند و در حضور همه اهالي براي عقد مي رفتند و عروس هم در كنج خانه با پوششي كه بر روي سر و چشم آن افتاده بود مي نشست در دو طرف عروس دو تن از مسن هاي فاميل و خويشاوندان عروس قرار مي گرفتند و هنگامي كه براي بار سوم خطبه خوانده مي شد آن زن ها پهلوي عروس را نيشگون مي گرفتند بعني موقع بله گفتن است.
بعد از آنكه عروس بله ميگفت بر سر عروس نقل وشيريني و سكه همراه با كل و شباش مي ريختند بعد بين مردم سفره مي انداختند و روي آن را پر از شيريني هاي متنوع از جمله تخمه و ميوه و حلوا و ذرت و انواع كمپوت قرار مي دادند و تا ديروفت در خانه عروس به جشن و پايكوبي مي پرداختند و فردا صبح همه زنان كه شب براي عقد دعوت بودند به خانه عروس رفته و بر سر آن نقل و شيريني مي ريختند و بچه ها براي جمع كردن شيريني تجمع مي كردند و شب بعد از عقد خانواده داماد به اتفاق داماد با تني چند از فاميل هاي نزديك به خانه عروس آمده و حلقه و گردنبند و ساعتي كه تهيه كرده اند به عروس تقديم مي كردند و شب بعد از آن خانواده عروس با تعداد زيادي از فاميل ها به خانه داماد مي رفتند به صرف شيريني و تا ديروفت آنجا مي ماندند.
مدتي بعد از عقد مراسم دوخت و برش لباس عروس صورت مي گرفت به اين شكل كه عروس و خياطان روستا كه در اين زمينه مهارت داشتند را به خانه داماد دعوت مي كردند و صندوق پر از پارچه را مي آوردند و بر روي َآن نقل مي ريختند و بعد در صندوق را باز مي كردند و خياطان لباس را اندازه مي گرفتند و برش مي دادند و بعد از صرف شيريني به خانه خود برمي گشتند بعد خانواده داماد پارچه هاي برش داده شده را بقچه بقچه مي كردند و به خانه هاي خياطان مي بردند.
مراسم عروسی نیز از رسم و رسومات خاصی برخوردار بود روز قبل از عروسی یک مرد و یک زن برای دعوت از مردم فرستاده می شدند و مردم را دعوت می کردند و مردم همه عصر در خانه داماد جمع می شدندو با خواندن چند ترانه محلی چند پیرزن از اقوام داماد حنا درست می کردند بعد از درست کردن حنا دسته جمعی به خانه عروس می رفتند ولی قبل از اینکه زنها به آنجا بروند مقداری حنا که به حنای دزدی معروف بود توسط خواهر داماد یا کسی دیگر دور از چشم مردم یه آنجا می بردند و پنهانی در کف دست عروس می گزاشتند دوباره شب مردان و زنان به خانه داماد می رفتند و همراه با نی امبان و ساز و دنپک زنان و مردان در یک حلقه می رفصیدند و بعد زنان حنا را برداشته و بر سر می گذاشتند و به خانه عروس می رفتند و عروس را می نشاندند و دخترانی کنار عروس می نشستند و به دست و پایشان حنا می بستند و تا پاسی از شب به جشن و پایکوبی می پرداختند و این مراسم برای داماد هم برگزار می شد ولی در خانه داماد
در آن شب مردان در حال قصابی کردن و تکه تکه کردن گوشت و آشپزی برای مهمانی فردا بودند در ضمن دو یا سه روز قبل زا عروسی زنان و دختران ده برای پخت نان توسط مادر داماد دعوت می شدند
فردا صبح هم دوباره زنان با ظرف حنا به خانه عروس ر فته و بر دست و پای عروس حنا می گزاشتند و موقع نهار به خانه داماد می رفتند و نهار صرف می کردند در عصر عروس را به حمام می بردند و وقتی عروس از حمام بیرون می آمد مادر عروس بر روی سر آن نقل و شیرینی می ریخت داماد را با ساز و نی انبان سر آب می بردند اما قبل از بردن داماد بر سر آب مراسم سرتراشون بود که با خواندن شعر و غزل سر و ریش داماد را اصلاح می کردند و مردها از جلو و زنها پشت سر آنها دستمال بدست و با کل و شباش به طرف مدرسه یا آب انبار می رفتند و لباس دامادی را بر تن داماد می کردند و بر سر او نقل و شیرینی می ریختند
وقتی که داماد را بر سر آب می بردند تعدادی برای بستن حجله در خانه داماد می ماندند بعد از برگشتن داماد از سر آب صندوق های لباس وصندوق وسایل آرایشی و بالش تزئین شده بر روی سر می گذاشتند و دستمال به دست به خانه عروس می رفتند و عروس حمام کرده و چادر سبز بر سر در حیاط می نشست . مادر عروس باید بر روی بقچه ها باید نقل و شیرینی می ریخت و بعد از چند دور چرخاندن در حیاط آنها را به داخل اتاق می بردند و بالشت را پشت کمر عروس می گذاشتند و داماد نیز در زیر حجله ای که برای او بسته اند می نشست و بر روی سر او نقل و شیرینی و سکه می ریختند و مردم با آن عکس یادگاری می گرفتند.
شب دوباره همه به خانه داماد می رفتند و می رقصیدند و دوباره به خانه عروس بر می گشتند آخر شب چند مرد داماد را به خانه عروس می بردند و داماد جلو عروس نماز می خواند و بعد او را کنار عروس می نشاندند و سرهایشان را به می کوبیدند و داماد را به خانه خودش بر می گرداند و نصفه های شب عروس را با تمام زنهای روستا در حالیکه پشت کمر یک زن از طایفه خود را گرفته یواش یواش با کل و شباش به خانه داماد می بردند و قتی جلو در حیاط خانه داماد می رسیدند پدر داماد یک نخل و نصف خیر خانه را به عنوان پاانداز به عروس هدیه می کرد و بعد جلو در اتاق حلوا را که به چرب و شیرینی معروف بود به عروس می دادند تا به طاق در خانه داماد بچسپاند تا زندگیشان شیرین باشد و معتقد بودند هر زنی که حامله نمی شود اگر از این شیرینی بخورد خامله می شود .
یک پسر بچه را وسط داماد و عروس می نشاندند و عروس و داماد او را نیشگون می گیرند و بعد همه به خانه خود می رفتند و صبح تمام بچه ها برای دریافت زیر دستی (شیرینی عروسی)که از قبل توسط خانواده عروس تهیه شده می آمدند و آن پسر بچه ای که توسط عروس و داماد نیشگون گرفته شده بود زیردستی بیشتری می گرفت در آن روز خانواده داماد به همراه داماد و عروس نهار را مهمان خانواده عروس خواهند بود بعد از آن عروس داماد تا سه روز از خانه بیرون نمی رفتند و شب سوم با همه اقوام به خانه مادرش می رفتند. بعد از آن اقوام نزدیک عروس و داماد را به نوبت به مهمانی دعوت می کردند.
ازداواج در قديم بيشتر بين افراد فاميل صورت مي گرفت و درختر و پسر هيچ نقشي در انتخاب همسر آينده خود نداشتند چون خانواده ها بجاي آنها تصميم مي گرفتند بعضي ها از همان خورد سالي به اسم همديگر مي شدند.
مراسم عقد بسيار رسمي و تشريفاتي برگزار مي شد يك روز فبل از عقد يك زن را به دنبال زنان ده براي دعوت به عروسي مي فرستادند كه به زن گردون مشهور بود.
يك مرد ديگر هم به دنبال ديگر مردان فرستاده مي شد ولي اقوام نزديك توسط فاميل عروس و داماد هم دعوت مي شدند
شب قاضي و دو شاهد به همراه پدر داماد به خانه عروس مي رفتند و كسب اجازه از پدر عروس مي كردند و در حضور همه اهالي براي عقد مي رفتند و عروس هم در كنج خانه با پوششي كه بر روي سر و چشم آن افتاده بود مي نشست در دو طرف عروس دو تن از مسن هاي فاميل و خويشاوندان عروس قرار مي گرفتند و هنگامي كه براي بار سوم خطبه خوانده مي شد آن زن ها پهلوي عروس را نيشگون مي گرفتند بعني موقع بله گفتن است.
بعد از آنكه عروس بله ميگفت بر سر عروس نقل وشيريني و سكه همراه با كل و شباش مي ريختند بعد بين مردم سفره مي انداختند و روي آن را پر از شيريني هاي متنوع از جمله تخمه و ميوه و حلوا و ذرت و انواع كمپوت قرار مي دادند و تا ديروفت در خانه عروس به جشن و پايكوبي مي پرداختند و فردا صبح همه زنان كه شب براي عقد دعوت بودند به خانه عروس رفته و بر سر آن نقل و شيريني مي ريختند و بچه ها براي جمع كردن شيريني تجمع مي كردند و شب بعد از عقد خانواده داماد به اتفاق داماد با تني چند از فاميل هاي نزديك به خانه عروس آمده و حلقه و گردنبند و ساعتي كه تهيه كرده اند به عروس تقديم مي كردند و شب بعد از آن خانواده عروس با تعداد زيادي از فاميل ها به خانه داماد مي رفتند به صرف شيريني و تا ديروفت آنجا مي ماندند.
مدتي بعد از عقد مراسم دوخت و برش لباس عروس صورت مي گرفت به اين شكل كه عروس و خياطان روستا كه در اين زمينه مهارت داشتند را به خانه داماد دعوت مي كردند و صندوق پر از پارچه را مي آوردند و بر روي َآن نقل مي ريختند و بعد در صندوق را باز مي كردند و خياطان لباس را اندازه مي گرفتند و برش مي دادند و بعد از صرف شيريني به خانه خود برمي گشتند بعد خانواده داماد پارچه هاي برش داده شده را بقچه بقچه مي كردند و به خانه هاي خياطان مي بردند.
مراسم عروسی نیز از رسم و رسومات خاصی برخوردار بود روز قبل از عروسی یک مرد و یک زن برای دعوت از مردم فرستاده می شدند و مردم را دعوت می کردند و مردم همه عصر در خانه داماد جمع می شدندو با خواندن چند ترانه محلی چند پیرزن از اقوام داماد حنا درست می کردند بعد از درست کردن حنا دسته جمعی به خانه عروس می رفتند ولی قبل از اینکه زنها به آنجا بروند مقداری حنا که به حنای دزدی معروف بود توسط خواهر داماد یا کسی دیگر دور از چشم مردم یه آنجا می بردند و پنهانی در کف دست عروس می گزاشتند دوباره شب مردان و زنان به خانه داماد می رفتند و همراه با نی امبان و ساز و دنپک زنان و مردان در یک حلقه می رفصیدند و بعد زنان حنا را برداشته و بر سر می گذاشتند و به خانه عروس می رفتند و عروس را می نشاندند و دخترانی کنار عروس می نشستند و به دست و پایشان حنا می بستند و تا پاسی از شب به جشن و پایکوبی می پرداختند و این مراسم برای داماد هم برگزار می شد ولی در خانه داماد
در آن شب مردان در حال قصابی کردن و تکه تکه کردن گوشت و آشپزی برای مهمانی فردا بودند در ضمن دو یا سه روز قبل زا عروسی زنان و دختران ده برای پخت نان توسط مادر داماد دعوت می شدند
فردا صبح هم دوباره زنان با ظرف حنا به خانه عروس ر فته و بر دست و پای عروس حنا می گزاشتند و موقع نهار به خانه داماد می رفتند و نهار صرف می کردند در عصر عروس را به حمام می بردند و وقتی عروس از حمام بیرون می آمد مادر عروس بر روی سر آن نقل و شیرینی می ریخت داماد را با ساز و نی انبان سر آب می بردند اما قبل از بردن داماد بر سر آب مراسم سرتراشون بود که با خواندن شعر و غزل سر و ریش داماد را اصلاح می کردند و مردها از جلو و زنها پشت سر آنها دستمال بدست و با کل و شباش به طرف مدرسه یا آب انبار می رفتند و لباس دامادی را بر تن داماد می کردند و بر سر او نقل و شیرینی می ریختند
وقتی که داماد را بر سر آب می بردند تعدادی برای بستن حجله در خانه داماد می ماندند بعد از برگشتن داماد از سر آب صندوق های لباس وصندوق وسایل آرایشی و بالش تزئین شده بر روی سر می گذاشتند و دستمال به دست به خانه عروس می رفتند و عروس حمام کرده و چادر سبز بر سر در حیاط می نشست . مادر عروس باید بر روی بقچه ها باید نقل و شیرینی می ریخت و بعد از چند دور چرخاندن در حیاط آنها را به داخل اتاق می بردند و بالشت را پشت کمر عروس می گذاشتند و داماد نیز در زیر حجله ای که برای او بسته اند می نشست و بر روی سر او نقل و شیرینی و سکه می ریختند و مردم با آن عکس یادگاری می گرفتند.
شب دوباره همه به خانه داماد می رفتند و می رقصیدند و دوباره به خانه عروس بر می گشتند آخر شب چند مرد داماد را به خانه عروس می بردند و داماد جلو عروس نماز می خواند و بعد او را کنار عروس می نشاندند و سرهایشان را به می کوبیدند و داماد را به خانه خودش بر می گرداند و نصفه های شب عروس را با تمام زنهای روستا در حالیکه پشت کمر یک زن از طایفه خود را گرفته یواش یواش با کل و شباش به خانه داماد می بردند و قتی جلو در حیاط خانه داماد می رسیدند پدر داماد یک نخل و نصف خیر خانه را به عنوان پاانداز به عروس هدیه می کرد و بعد جلو در اتاق حلوا را که به چرب و شیرینی معروف بود به عروس می دادند تا به طاق در خانه داماد بچسپاند تا زندگیشان شیرین باشد و معتقد بودند هر زنی که حامله نمی شود اگر از این شیرینی بخورد خامله می شود .
یک پسر بچه را وسط داماد و عروس می نشاندند و عروس و داماد او را نیشگون می گیرند و بعد همه به خانه خود می رفتند و صبح تمام بچه ها برای دریافت زیر دستی (شیرینی عروسی)که از قبل توسط خانواده عروس تهیه شده می آمدند و آن پسر بچه ای که توسط عروس و داماد نیشگون گرفته شده بود زیردستی بیشتری می گرفت در آن روز خانواده داماد به همراه داماد و عروس نهار را مهمان خانواده عروس خواهند بود بعد از آن عروس داماد تا سه روز از خانه بیرون نمی رفتند و شب سوم با همه اقوام به خانه مادرش می رفتند. بعد از آن اقوام نزدیک عروس و داماد را به نوبت به مهمانی دعوت می کردند.
اطلاعات کاربری
نظر سنجی
رزمایش گردان های الی بیت المقدس در میناب
پکاره
لنجلینک دوستان
نظرسنجی
شما اهل کدام شهر استان هرمزگان هستید؟
آمار سایت
کدهای اختصاصی