گاهی اوقات از پنجره های کوچک شما را می بینند
آیا کف پا می تواند بوم نقاشی باشد؟
از سالها قبل این موضوع برایم جالب بوده است
نقاشی حنا بر روی دست
این عکس مربوط به سال 1364 است
ماهی سنگسر در میان سر های کوسه
سنگسر نام اجداد من، ماهی هائی که نقش می زنم و نام ساختمان ما در تهران
روزهائی که صید باشد صبح صیادان ماهی ها را از تور جدا می کنند
گربه ها در کمین هستند
گربه های هرمز خوشبخت هستند
بز سفید با گربه عشق بازی می کرد
بچه گربه ها دایه مهربان تر از مادر و پدر دارند
آیا انتر می تواند مادر بچه گربه باشد
بهتر است حیوانات پاسخ دهند
آن سوی دیوار و این سوی دیوار زیباست
هنوز در هرمز غذاخوری رسمی وجود ندارد
در سه سال اول زندگی در هرمز این زن که مادر کنیز است برایم غذا درست می کرد
از او متشکرم
طبیعت زیبا بدون انسان معنا ندارد
چون انسان می تواند زیبائی را ببیند
صبح ها می توانید پیراشکی سنتی بخرید
از کله پزی و حلیم خبری نیست
صبح ها زنان نخود پخته که طعم ادویه دارد را می فروشند
ظهر ها در کوچه ها ماهی را روی ورقه فلزی کباب می کنند
گاهی اوفات من هم سهم خود را طلب می کنم
به اندازه گربه ها
در محله های سنتی هنوز درهای منبت کاری شده سنتی دیده می شود
دختران سوزندوزی می کنند
سنتی کهن
عکس سال 1366
این نانوا خیلی مهربان است
حامی هنرمندان است
تا به حال پول نان از من نگرفته است
حالا برای نسل جدید دندان ها قلمروئی است برای زینت
چیزی نمی توان گفت
او اینجاست
آنچه که در قلمرو های جدید یاد می گیرم ارتباط با محیط است
جاروهای جنوب از برگ درخت خرما ساخته می شود
سنگ پای سیاه قروین در هرمز خربدار ندارد
ما یاد می گیرم هرچیزی را می توانیم در محیطی که زندگی می کنیم کشف کنیم
هرمزی ها به حمام می گویند "جون شور" یعنی محلی که جان تمیز می شود نه جسم
این کلمه بار فرهنگی دارد
اگر در میان مردم زندگی نکنیم نه سنگ پای آنها را می بینیم و نه یاد می گیرم که در حمام باید جان یا روح را پاکیزه ساخت.
در کوچه های باریک بقالی های کوچک هستند
شاید مراسم عروسی ببینید
بخشی از عروسی ها معمولا در خیابان ها دیده می شود
در جزیره هرمز برای تزئین خانه عروس گاهی اوقات از سی دی ها استفاده می شود. در اینجا ما همسویی با هنر محیطی را در فرهنگ و ذوق عامه می بینیم.
قلمرو های نا شناخته زیادی وجود دارند.