loading...
بهشت هرمزگان
علی نقی نجاری پور بازدید : 1059 سه شنبه 27 اسفند 1392 نظرات (0)

 

نوروز از مراسم بسیار کهن ایرانیان آریایی است و آن واژه ای برخاسته از تاریخ ایران زمین است که به پاس نو شدن طبیعت و روئیدن سبزه و گل شروع می شود ودر این ایام کتاب هستی اوراق خود را در مقابل دیدگان اهل خرد و نظر می گشاید و گردش ایام و گذرا بودن عمر را به انسان متذکر می شود.

نوروز عزیزترین روز سال نزد ایرانیان است به طوری که :«اجرای مراسم جشن نوروز و گستردن خوان نوروزی در طول تاریخ بی نهایت با شکوه و جلال برگزار می شده است و در برخی از برهه های تاریخ با وجود مخالفت هایی که می شد نتوانستند این رسم و دیگر مراسم را که موجب وحدت و هویت  ملی ایرانیان است از میان بردارند.» ( بیگدلی: 1383: 13)

«مجموعه آئین های نوروزی از چهارشنبه آغاز می گردد و با آئین سیزده نوروزی پایان می پذیرد و همه ی آن ها با فروهرهای درگذشتگانی که روزهای پایان سال برای دیدار خود بر زمین می آید پیوستگی دارد» (فره وشی : بی تا : 43) و با حیات طبیعت روح رفتگان باز می گردد و چند روز را در سرای دنیائیشان و با بستگان می گذرانند.

درباره ی پیدایی نوروز اعتقادات زیادی وجود دارد از جمله اینکه:جم در این روز تاج مرصعی بر سر نهاد و چون آفتاب بدان تابید و شعاع آن پراکنده شد مردم شاد شدند وگفتند امروز روز نو است و چون در زبان پهلوی شعاع را «شید» می نامند پس نام جم را جمشید گذاشتندو از آن روز به بعد این مراسم به نوروز جمشیدی معروف شده است،که البته در فارس نامه ی ابن بلخی،نسبت دادن نوروز به جمشید با ابهامات و تردیدهایی روبه رو شده است.

در تاریخ آمده است روزی که حضرت محمد (ص) خلافت را به حضرت علی سپرد نوروز است؛البته برای حفظ جشن نوروز از چشم زخم متحجران تمام مردم ایران نوروز را با جشن به خلافت رسیدن حضرت علی (ع) مصادف دانسته اند:

نوروز رسید گل به چمن رام گرفت         جمشید جم از دست فلک جام گرفت

روزی که علی نشست بر جای نبی           از فـضل خدا زمانه آرام گرفت

افسانه ها،درباره ی پیدایش نوروز زیاد است و چون عنوان مقاله ی من نوروز در میناب ( هرمزگان ) است در این گفتار کوتاه و فشرده کوشش خواهم کرد که نوروز را در میناب معرفی نمایم.

نوروز رسید از کرم لم یزلی             بلبل به شعف خواند به آواز جلی

مرغان هوا به همدیگر می گویند       بخشید خدا تخت خلافت به علی

آداب نوروز

در عید نوروز مردم میناب پیشانی  و شاخ گاو و گوسفند ان و همچنین در منازل را با گلک (:گل سرخ)رنگین می سازند ودر این راستا بر این باورندکه زمین روی شاخ گاو ماهی قرار دارد و نوروز روزی است که گاوماهی برای رفع خستگی زمین را از این شاخ به آن شاخ منتقل می سازد و احیانا نوروز اگر زلزله ای رخ می داد آن را در اثر جابجا شدن  زمین از یک شاخ به شاخ دیگر گاو می دانستند  نوروز اگر زمستان پر بارانی داشته باشد، فرح بخش و نشاط انگیز است  و سبزه و گیاهان زینت بخش فضای دشت و دمن خواهد بود.

در دوران گذشته  در شب و روز فروردین وسایل منزل از جمله:کوزه های سر شکسته ،حصیر و بوریا را که کهنه شده بودند دور می ریختند و سپس به انتظار رؤیت رنگین کمان می ماندند و بر این باور بودند که هر گاه در آسمان رنگین کمان بیاید سال تحویل داده است و آنگاه به پیشانی حیوانات گلک(: نوعی گل سرخ رنگ) می زدند و پیرزنان و پیر مردان نیز سر خود را حنا می زدند و زنان جوان نیز دست و پای خود را با حنا نقش و نگار می انداختند و سپس لباس نو می پوشیدند،زنان نقاب(برکه) نو به صورت می بستند و مردان نیز لنگ(نوعی شلوار مردانه)می پوشیدند و همگی بر چشمان خود سرمه می کشیدند و به همدیگر مژد گانی می دادند.

در ایام نوروز در باغ های اطراف میناب (روستای محمودی و نصیرائی) و دیگر روستاها ؛ گلی به رنگ بنفش می روید که با نام  بهارکو (rako â bah) معروف است و معمولا دختر خانم ها و آقا پسرها آن گل ها را به بند می کشند و به گردن می آویزند.

        در گذشته به هنگام تحویل سال، تمام اقوام و طایفه در خانه ی  بزرگ فامیل و یا پدر و مادر جمع می شدند و شب نشینی  راه می انداختند و کهنسالان مجلس نیز چیچکا (قصه) تعریف می نمودند و از خاطرات خوش خود و همچنین از گذر ایام سخن می راندند.

به هنگام تحویل سال نیز گل های نوروزی که در فصل نوروز به صورت خودرو می رویند می چینند و در خانه های خود می گذارند و همین طور برگ درخت انبه و زیتون ( گواما ) را به در خانه هایشان می زدند تا کهنگی آن ها از بین برود؛ از دیگر اعمال نوروز در میناب که توسط خانم ها انجام می گرفت رنگ کردن تخم مرغ با گلک(گل سرخ) بود تا به هنگام تحویل سال به کودکان خود هدیه دهند و هم این که آنها بر روی آتش نمک می ریختند و همچنین وسط ابروهای خود را نیز با گلک (گل سرخ) رنگ می نمودند و به مانند خال هندی ها زینت می دادند.

سبزه ی نوروزی

مهمترین مظهر محیطی نوروز ،سبزه ی نوروزی است که پیام آور نوشدگی و بارزایی طبیعت است،سبزه ی نوروزی به هنگام فرارسیدن نوروزباید پیش چشم باشد مردم میناب دو سه هفته پیش از نوروز ،گندم،جو،ارزن،ذرت،لوبیا،نخود و ماش می کارند و در گذشته نیز با نزدیک شدن به سال نو هسته ی خرما را درون خانه هایشان می کاشتند تا جوانه بزند و سبز شود و در هنگام تحویل سال از آن استفاده کنند.

پوشاک نوروزی

بیشتر مردم میناب به پوشاک نوروزی اهمیت می دهند ،گویی تا پوشاک آن ها آماده نشود ،نوروز نمی رسد   از این رو بازار پارچه فروشان و لباس فروشان سخت داغ است چراکه به هنگام نوروز همه می خواهند لباس های نو بر تن کنند و سال نورا با شادی و رخت نو آغاز نمایند؛ آن دسته از مردمان را که نیز توانایی خریدن لباس ندارند با خود این شعر را زمزمه می کنند:

                      عید ما نـوروز ما              کهنه قـبا هر روز ما

که از شعر فوق اهمیت دادن به لباس و پوشاک نوروزی به خوبی دریافت می شود.

خانم ها به هنگام تحویل سال ،برکه های (نقاب) خود را دور می اندازند و برکه های نو می پوشند که البته رنگ برکه ها (نقاب) متفاوت است واز رنگ آن برکه ها به خوبی می توان فهمید که پوشنده ی آن برکه دختر است یا بیوه است و یا اینکه شوهر دارد یا به کدام فامیل و تبار و قبیله و طایفه وابسته است.

اما با آمدن نوروز مردان نیز لنگ های (شلوار) کهنه ی خود را دور می انداختند و لنگ دیگری می پوشیدند.

نهادن بوی خوش بر آتش

قبل از فرا رسیدن سال نو ،منازل سرشار از بوی خوش اسفند ،کندر ،گشته،بوورسی و بو زعفرانی می شد مردم میناب از گشته(  qeŠ ta)که یک نوع بخور است برای معطر کردن اتاق و لباس ها به کار می بردند ،که البته مواد اولیه ی برای ساخت گشته از هندوستان می آوردند ــ و سابقه ی آن بر می گردد به زمانی که میناب (هرمز کهنه)در دوره ی ساسانیان وارد تجارت جهانی شده بود- که مواد آن عبارتند از: پوج عود  ،لوبن،مشک،عنبر،بنت سودان و شکر .اهل میناب بر این باورند که اگر به هنگام درست کردن این ماده ی خوشبو، شخصی ناپاک از بیرون خانه بیاید و سلام کند این مواد خراب می شود و در نوروز آن سال بوی خوش نخواهند داشت.

اما از دیگر مواد خوشبو که در گذشته ودر ایام نوروز مردم میناب آن را مورد استفاده قرار می دادند بوورسی است که از گل سرخ ،ورس ،جوز هندی،گست و کبوت درست می کردند ،رنگ این ماده سفید است و در ظرف در بسته نگهداری می شود؛درگذشته خانم های مینابی با فرا رسیدن سال نو ودر عروسی ها خود را با این ماده خوشبو و معطر می کردند بو زعفرانی نیز ازجمله ماده های خوشبو است که از جوز هندی و ملهب ساخته می شود ،این ماده بسیار معطر و خوشبو است و البته خیلی گران قیمت ،که در گذشته بیشتر مورد استفاده ی اعیان و اشراف بوده است.

پوج عود:خرده های یک نوع چوب معطر به نام عود که موقع بریدن و رنده کردن ، خرده هایی از آن باقی می ماند واز هندوستان آورده می شود و خیلی هم خوشبو و گران قیمت است.

1-                لوبن:یک نوع صمغ درخت است و این هم درختی است خوشبو ودر هندوستان

2-                مشک:که از ناف آهوی ختن گرفته می شود

3-                عنبر:مردم میناب بر این باورند که این ماده نیز از ناف یک نوع گاو در هند می گیرندکه رنگ آن سیاه و بسیار خوشبو و گران قیمت است.

4-                بنت سودان:عطر گل محمدی است.

5-                ورس :موادی معطر و خوشبو که از هندوستان می آورند این ماده به مثل قهوه است.

6-                گست:ریشه ی یک نوع درخت معطر است که در گذشته بازرگانان میناب از هندوستان می آوردند.

7-                کبوت:یک نوع برگ درخت است که یک طرف آن سیاه و طرف دیگرش سفید است واز هندوستان می آوردند.

خانه تکانی

مردم میناب تقریبا از اوایل اسفند ماه ، مبادرت به خانه تکانی و زدودن آلودگی از فضای خانه و کاشانه ی خود می نمایند ودر روستاها ، فرش ها ،حصیرها را در جوی آب می افکنند و می شویند و اثاثه ی کم بها را به دور می افکنند و لوازم نو به جایشان می نشانند ، در شهر میناب نیز اشیایی را که به مدت یک سال جابه جا نشده را تمیز می نمایند ،قالی ها ، فرشینه ها و قالیچه ها را می تکانند و گرد و خاک آن ها را می گیرند و به غبار روبی و گرد گیری از در و دیوار خانه و اسباب آن  می پردازند.

غذای نوروزی

اغلب غذاهای مورد استفاده در نوروز،البته در گذشته پیاز و سوراغ (نوعی چاشنی) و همچنین نان گندم و یا جو بوده است؛همینطور شیر و دوغ گاو و چنگال (نوعی شیرینی محلی) نیز کاربرد داشت،مردم میناب بر این باوربودند که در سال نو باید از غذای تازه استفاده کرد؛در این راستا اگر گندمی از قدیم در منزل داشتند آن رامورد استفاده قرار نمی دادند  و به شالیزار می رفتند و از نو گندم می چیدند و با آسیاب آرد کرده و مورد استفاده قرار می دادند و بر این عقیده بودند که تا سال دیگر سفره شان پراز دسترنج خودشان خواهد شد.

اعتقادات نوروزی

در روز یا شب نوروز با شکم خالی نباید خوابید چراکه مادر نوروز شکمت را وارسی می کند و اگر دید که سیر هستی ،تمام سال سیر می شوی و روزی ات افزون می گردد ، ولی اگر با شکم خالی و گرسنه باشی ،رزق و روزی ات در آن سال کم می شود ، به طوری که در آن سال در بیشتر ایام گرسنه خواهی شد.

هرگاه مردم در نوروز رنگین کمان مشاهده می کردند بر این باور بودند که سال تحویل داده است مردم میناب بر این باورند که نوروز مادر دارد به همین خاطر در روز عید نوروز خوشه های تازه ی گندم و پیاز را بر سر در خانه می گذاشتند و معتقد بودند که سهمیه ی مادر نوروز می باشد در شب های نوروزی تاب می خوردند و بر این باور بودند که تاب خوردن در این ایام موجب ریزش گناهان می شود،اگر در نوروز انسانی به سرای باقی می شتافت ، هفت زن به رودخانه می رفتند و سنگ جمع می کردند و آنگاه قبر را می بستند . اگر کسی چند روز قبل از نوروز به وادی خاموشان می پیوست و در آرامستان ابدی آرام می گرفت به هنگام رسیدن نوروز ، برایش عزا نمی گرفتند و بر این باور بودند که یک سال از آن ماجرا گذشته است.

هوای دام زا : اعتقاد بر این است که هوای دام زا  ، ده روز قبل از نوروز یا ده روز  بعد از آن حادث می شود . در این  ایام هوا ابری  و گرفته است  ولی باران کمتر می بارد . این روزها زمان زایش حیواناتی کوهی نظیر آهو، قوچ و پازن  است . بره های این حیوانات از آب و رطوبت اندک باران استفاده می کنند . بدین  علت است که به این نوع هوا ، هوای دام زا می گویند .

نوروز و با زی های آن

جوکو نوروزی

بازی جوکو نوروزی در فصل بهار ودر ایام نوروز برگزار می شود این بازی به بادمور( badamor) نیز معروف است و در بین دختران و پسران جوان مشترک می باشد ،شروع بازی به اینگونه است که بازیکنان طنابی محکم که به اصطلاح محلی به آن پروند (   parvend) می گویند و کروشنگی (  KUROŠENQI  =جاپایی) بر آن گذاشته اند ،  می نشینند و در حالی که همدیگر را هل می دهند ،تاب بازی  می نمایند ، ولی پسران برای اظهار وجود و اثبات قدرت پا  و بازوان خود ، به صورت  ایستاده سوار طناب می شوند و با تلاش فراوان و فعالیت  زیاد ، طناب را به حرکت در می آورند  و بعد اوج می گیرند  که این تاب خوردن با  پا زدنی شدید  همراه است .

کستی

از دیگر بازی هایی که در ایام نوروز برگزار می شود ، بازی کستی (کشتی ) می باشد که داوران آن  پدر بزرگ ها  و مادر بزرگ ها  هستند . بازی بدین گونه شروع می شود که مادر بزرگ ها و یا پدر بزرگ ها ،  نوه ها  و یا  دیگر  کودکان ر ا دعوت  به کشتی گرفتن  می کنند و هر کودکی که برنده شود عیدی دریافت می نماید .

اجرای این بازی به این گونه است که دو نفر لنگی  (: شلوار  مردانه   شبیه دستمال)  به کمر بسته  و با هم کشتی می گیرند . این  بازی از نوع کشتی های سنتی بسیاری از شهرهای ایران است که طبق هیچ قاعده  و قانونی نیست و هر کسی که بتواند  به هر ترتیب که شده  پشت حریف را به خاک برساند ، برنده   بازی است . برای این منظور هر یک از طرفین به هر حیله ای  دست می زنند تا پشت  طرف دیگر را بر زمین  زنند .

 نوروز ی خوانی

«ترانه های نوروزی و نوبهاری ، افزون بر بازگویی  و توصیف عواطف و احساسات مردم  در بازنگری نوبهار  و نوروز ، عموما به اشاعه فکر عامه می پردازد  . هنوز هم در بسیاری از روستاها  و شهرهای ایران ، نوروزی خوان ها ، این پیک های نوروزی چند روز پیش از نوروز ، به در  خانه های  مردم می روند  و رسیدن  نوروز  و نوبهار  را تهنیت  می گویند . » (طهماسبی : 26)  در میناب  کودکان به هنگام فرا   رسیدن نوروز ، سرود نوروزی می خوانند  تا به دستاویز آن از بزرگتر ها عیدی بگیرند :

« نوروز  نو باز  آمده / بلبل به آواز آمده  / فرزند  به صد ناز آمده / بابا بده نوروزیم / مادر بکن دلسوزیم / مادر به حق شیر تو /  در گردنم زنجیر تو / شب ها بخوردم شیر تو / بابا بده نوروزیم / مادر بکن دلسوزیم /  نوروزیم  ده شاهی است / کمتر کنی یک شاهی است / گر ندهی رسوایی است / بابا بده نوروزیم / مادر بکن  دلسوزیم /  ای بی بی نیکو سرشت / جای  تو باشد  در بهشت / طفلان دهندم سرزنشت / بی بی بده نوروزیم / مادر بکن دلسوزیم/ ای خاله ام ای با وفا / باشد  خدا  از تو  رضا / جای تو باشد کربلا / خاله بده نورزویم / مادر بکن دلسوزیم / عمو به حق لا اله / حق  باشدت پشت  و پناه / باشد خدا  از تو رضا / عمو بده نوروزیم / مادر بکن دلسوزیم / خالو تو هستی خال من / هستی  تو پر و بال من  / فکری بکن بر حال من /  خالو ( دایی) بده نوروزیم / مادر بکن  دلسوزیم »

 تحویل سال نو

قبل از تحویل سال نو ، مردم میناب سر و پای خود را پاک می شویند  و جامه نو می پوشند . همین طور  ریسمانی  را از شاخ  درختی تنومند می آویزند  و دختران بر آن نشسته  و در هوا می آیند  . که به جوکو خوردن  معروف است . به هنگام تحویل سال ، در خانه ا سپند  دود می کنند  و پس از خواندن  دعای نوروزی  و تبریک گفتن  سال نو به خانه ی بزرگان فامیل می روند  و در این  دید و بازدیدها  کودکان  از بزرگتر ها عیدی دریافت  می کنند و همچنین با در دست داشتن  شیرینی و آب  و گلاب  بر مزار عزیزان  از دست رفته ی خود حاضر می شوند  و برای آنان فاتحه می خوانند  و سال را با خوشی و شادی  شروع می نمایند ، اما بعد از نوروز  ممکن است  که هوا  با سرعت  رو به گرمی برود  و سبزه ها خشک شود . با این وجود  اعتقاد عمومی بر این است که پس از نوروز تغییرات  غیر منتظره ای  ممکن است  در هوا ایجاد شود ،  به همین جهت گفته اند :

  « پس از نـوروز سلـطانی        پدید آیـد زمسـتانی

یا باد است  یا باران                  یا شرطه بی پایان» (سایبانی، 1382: 123)

سیزده  بد ر

«سیزده روز پایان  دوره ی جشن های نوروزی است . در این روز مردم  بنا بر یک سنت فرهنگی از خانه ها بیرون می آیند  و به دشت و صحرا و باغ می روند تا آخرین  روز عید  را در طبیعت  و در کنار سبزه  و گیاه و آب روان چشمه ها و جویبارها  به شادی  و خوشی بگذرانند » ( بلوکباشی : 1380: 89)  . ایرانیان باستان بر این باور بودند که سیزدهم  نوروز ، آغاز رهایش از جهان مادی ، روز طلب باران بهاری برای کشتزارها ی نو دمیده  ، روز ایزد تیر و تیشتر  و روز نابودی دیو  اپوش  و روز گره  زدن سبزه ها برای باز شدن  بخت دوشیزگان  است .  اما مردم میناب  روز سیزده را نحس می دانند  و به همین مناسبت اهالی برای رفع  نحوست روز سیزده به دامان طبیعت پناه می برند  و عظمت  خداوند را در آئینه طبیعت می بینند و در کمال شادی  و سرور سیزده  را در دشت و صحرا و باغ های اطراف شهر و همچنین رفتن به مکان های  مقدس  و دیدن از ساحل  زیبای بندر های نزدیک  شهرمیناب سپری می نمایند .

در روز سیزده  دختران دم بخت  دسته دسته در صحرا  متفرق می شدند و سبزه را گره می زدند و می گفتند:  سیزده بدر ، سال دگر ، بچه بغل . آنگاه تا غروب آفتاب در صحرا می ماندند و با پنهان شدن آفتاب به خانه های خود بر می گشتند و در آن شب افراد کوچکتر نزد بزرگ تر ها می رفتند و از آنان  قصه های قدیمی را می شنیدند . و بدین گونه ایام را با شادمانی سپری می کردند .

 شعری دیگر راجع به نوروز

سیصد سلام و سی علــــیک             ای صاحب خونه  سلام علیک

ای صاحب خونه ی با ایمان             بلنــــد قــــد  و باریک میان

ما هـــــــستیم نوروز خوان             نـــــوروز ســــــــلطان آمده

ای صاحـــــب خانه با خدا             ان شــــــاءالله بــــروی کربلا

 در یـــــک رها کنی دوما            دســـــت شـــــادی شمع حنا

به به از ایــــــن  دولت سرا            دولــــت ســـــرای پــــادشاه

به خشت  نقره  خشت طلا            تـــــوفیـــــق میارن به قصر شاه

نـــــوروز ســـــلطان آمده           گــــل در گلســــــتان آمــده

نتیجه گیری : نوروز  و رسم های وابسته به آن  از جلوه های بارز فرهنگ و تمدن ماست ، رسم های متعلق به نوروز هر چند کوچک مانند: خانه تکانی ،انداختن سفره نوروزی ،  سیزده بدر ، کاشتن سبزه و ... باشد ؛ همه و همه نشان از نظم و برنامه ریزی  ایرانیان در آیین دیر پای نوروز است  و نشان از  غنای فکر مردمی دارد که به هنگام رسیدن  نوروز و دمیدن سبزه و نو شدن طبیعت برای پاسداشت و شادمانی آن ، این رسم ها را  اجرا کرده اند ؛در این  راستا مردم هرمزگان علاوه بر اجرای مراسم هایی که ذکر آن رفت ، شاخ گاو و گوسفندان را نیز رنگ می کردند و همین طور به سر در منازل خود  به نشانه ی تحویل سال نو ، شاخه های گل می آویختند و به اجرای بازی های سنتی و شادی می پرداختند  و عید باستانی نوروز را اینگونه به جشن می نشستند .

نویسنده: سهراب سعیدی


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    شما اهل کدام شهر استان هرمزگان هستید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 52
  • کل نظرات : 25
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 128
  • آی پی دیروز : 171
  • بازدید امروز : 220
  • باردید دیروز : 349
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 2,343
  • بازدید ماه : 5,713
  • بازدید سال : 25,823
  • بازدید کلی : 230,214
  • کدهای اختصاصی