Farhad Javaherkalam Ft. Omran Taheri
Ghorbat Baba
پرچم غافله تو دست عمو آرومه
این همه آرامش از چشمای اون معلومه
بوی عطر نفس این بنده های خوب تو
حتی امروز توی دشت کربلا مهمونه
… مهمونه …
یه نفر هست توی این راه پر از درد و بلا
آخر قصه ی غربت و غم و می دونه
یه نفر حنا واسه جشن شهادت می گیره
یکـی دیگـه واسه تشنگـی گلها مـی میـره
……….
توی رقص تیر و شمشیر و حرق خیـمه ها
ضربه ی دست پلیـدی همه رو مــیرونـه
اسبی از ماتم یا حسـین شیهـه مـی کشـه
مـادری داره واسـه طفلــش لالایـی مـی خونـه
…………..
دختری پشت یه بوتـه داره خـوابش مــی بره
هنــوزم منتــظره عمـوش واسَـش آب بیاره
گل نـازی توی قنـداقـه ی خـونی خـوابیـده
رنگـش از تشنگــی و غربت بابا پــریده
… لالالا لالایــی …
یه نفر هست توی این راه پر از درد و بلا
آخر قصه ی غربت و غم و می دونه
یه نفر حنا واسه جشن شهادت می گیره
یکـی دیگـه واسه تشنگـی گلها مـی میـره
توی رقص تیر و شمشیر و حرق خیـمه ها
ضربه ی دست پلیـدی همه رو مــیرونـه
اسبی از ماتم یا حسـین شیهـه مـی کشـه
مـادری داره واسـه طفلــش لالایـی مـی خونـه